۱۳۹۲ آذر ۲۹, جمعه

فردا شب برای شب یلدا چند نفری مهمان دعوت کردیم.قراره که امروز بریم خرید کنیم. انار و رشته و سبزی برای آش. آجیل هم که داریم خودم از ایران آوردم.
فردا قراره که مهمانی زودتر برگزار شه. اینجا هوا خیلی زود تاریک می شه. ساعت ۵ بعدازظهر حس ساعت ۹ شب را می ده.
حالم زیاد خوب نیست و احساس سرما خوردگی دارم. دیشب بدون لباس خوابیدم و تمام شب با فکر اینکه دارم سرما می خورم و مهمانی شنبه شب چه خواهد شد، نتونستم خوب بخوابم. ع رفته مهمانیِ ناهار آخر سال دانشکده شون. منتظرم برگرده. یک ساعت وقت داریم که خریدهامون را انجام بدیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر